جمعه ۲۸ اردیبهشت ۰۳

آرشیو آبان ماه 1401

مرجع ارائه اطلاعات و مقالات حقوقی برای دانشجویان و وکلا و کارشناسان حقوقی

حضانت و مراقبت فرزندان چه دختر چه پسر آنگاه فوت بابا با مامان میباشد حتی در صورتیکه مامان وصلت نماید ، حق حضانت از وی سلب نخواهد شد . مگر این که قیم وی از دادگاه تقاضای سلب حضانت مامان از فرزند را بدلیل صدمات روحی ای ناشی از نا پدری را بکند . در‌این حالت بعداز ثابت این صدمات ، دادگاه برای حضانت نوپا تعیین‌تکلیف خواهد کرد .
جهت اطلاعات مطالب حقوقی روز کلیک کنید. 

برای مشاوه حضانت فرزند پس از فوت بابا و تزویج مامان



مبتنی بر ضابطه مدنی سر کردگی خانواده با بابا میباشد و وظیفه بابا میباشد که هزینه های معاش را برای زن و فرزند محیا نماید . البته این به معنای این وجود ندارد که حق حضانت و حفظ بچه فقط برای بابا یا این که کسی میباشد که وی انتخاب می کند .

حضانت فرزند یا این که فرزندان مشترک، حق و تکلیف پدر و مادر میباشد و قانونا حضانت فرزند یا این که فرزندان چه دختر چه پسر تا 7 سالگی با مامان میباشد و آن‌گاه تا 9 سالگی برای دختر و تا 15 سالگی برای پسر با بابا میباشد البته در هر شکل محور انتخاب حضانت مصلحت بچه خواهد بود که در شکل وصلت مامان حضانت بچه به درخواست بابا از وی سلب شود .

اکنون ممکن میباشد برای جمعی از مادر ها که حضانت نوپا را بر تاثیر فوت شوهر عهده دارا‌هستند این پرسش ساخت‌و‌ساز خواهد شد که در شرایطی‌که وصلت نمایند حضانت از آن‌ها سلب شود ؟ درین نوشته‌علمی خلال تمجید حضانت فرزند به‌این مورد میپردازیم که تکلیف حضانت فرزند بعداز فوت بابا و وصلت مامان چیست ؟


حضانت فرزند چیست


حضانت به معنای نگاهداری و نگهداری جسمی ، روحی ، دنیوی و معنوی فرزند یا این که فرزندان و یاددادن و تربیت آن‌ ها میباشد . حضانت جدای از ولایت و قیمومت میباشد و فارق از گفت و گو مالی و امان مخارج فرزندان که وظیفه بابا میباشد حضانت از فرزند صرفا حق بابا و جد پدری نخواهد بود . به موجب ماده 1168 ضابطه مدنی حضانت هم حق و هم تکلیف پدر و مادر میباشد .

یعنی این که هم بابا و هم مامان ، مسئول تربیت اطفال و فرزندان خویش بوده و حق دارا هستند حضانت و سرپرستی طفل خویش را به عهده گیرند و ضابطه جز در مورد ها استثنایی و عدم مصلحت نوپا نمی‌تواند آنان‌را از این حق محروم نماید . از طرف دیگر والدین موظف می‌باشند تا وقتی که زنده می‌باشند و این بضاعت را دارا هستند ، از فرزند یا این که فرزندانشان محافظت نمایند و آنها را تربیت نمایند ، دختر و پسر بودن فرزند درین حق تفاوتی ساخت‌و‌ساز نخواهد داشت.

در حضانت آنچه از تمامی اصلی خیس میباشد مصلحت بچه میباشد و براین اساس ضابطه آغاز مصلحت فرزند را در لحاظ می گیرد و آن‌گاه به حق والدین برای محافظت و حضانت فرزند اعتنا می نماید . در اینگونه حالتی که حق تقدم با مصلحت فرزند میباشد ، در‌حالتی که مصلحت بچه ایجاب نماید که پیش هیچ یک از والدینش نباشد ، دادگاه خانواده رأی می‌دهد که بچه به فرد ثالثی ودیعه خواهد شد .

فوت یا این که جدایی و طلاق پدر و مادر ممکن میباشد ارتباط زوجیت را از فی مابین برنده شود ولی ارتباط خونی بابا و فرزندی و مامان و فرزندی را هیچ چیزی نمی تواند از در بین برنده شود به این ترتیب به جز انحطالت اخلاقی پدر و مادر که حفظ کودک در آن جای و پایین لحاظ آن فرد به مصلحت طفل نباشد نمی قدرت حق حضانت را از پدر و مادر وی سلب کرد .

نکاتی که راجع‌به حضانت وجود دارااست این میباشد که :

به موجب ماده 1172 ضابطه مدنی ، والدین مجبورند در مدتی که حضانت بچه به عهده آنان میباشد ، از فرزند یا این که فرزندان دختر و پسرشان محافظت نمایند و حق ندارند از نگاهداری امتناع نمایند . در شکل امتناع پدر و مادر از حضانت ، حاکم دادگاه به تقاضای قیم یا این که آشنایان نوپا و حتی افراد دیگر با تقاضای دادستان پدر و مادر نوباوه را ناچار به نگاهداری می‌نماید . درصورتی که که زور آنها به حضانت ممکن یا این که مؤثر نباشد ، دادگاه تکلیف مراقبت و حضانت را به خرج بابا و هرگاه بابا فوت گردیده باشد ، به خرج مامان تأمین خواهد کرد .

طبق ماده 1174 ضابطه مدنی، هرمورد از پدر و مادر که نوپا ذیل حضانت وی وجود ندارد ، حق ملاقات بچه خویش را دارااست . سازه به‌این ماده ، هر مورد از پدر و مادر این حق را دارا‌هستند که در فواصل معلوم با طفل خویش ملاقات نمایند و حتی فاسد بودن مامان یا این که بابا هم منجر نمیشود از ملاقات او با فرزندش پرهیز گردد .

حضانت فرزند یا این که فرزندان مشترک دختر و پسر بعداز فوت بابا با مامان میباشد ، در صورتی‌که ماد‌ر از دید اخلاقی و صلاحیت فردی و مالی مشکلی برای نگهد‌اری از فرزند‌ان ند‌اشته باشد‌ .


حضانت فرزند پس از فوت بابا و وصلت مامان



گفته شد که حضانت و محافظت فرزندان بر عهده والدین آنها میباشد و نمی قدرت بی ادله این حق را از آنها سلب کرد و حق حضانت فرزند یا این که فرزندان با ولایت و قیمومت فرزند که بحثی مالی میباشد گوناگون خواهد بود . بعداز فوت بابا ولایت و قیمومت فرزند یا این که فرزندان بر جمع جد پدری یا این که به عبارتی بابا بلندمرتبه خواهد بود در ارتباط پرداخت نفقه هم در همین ضابطه حکم دهنده میباشد .

حضانت موضوعی جداگانه از نفقه ولایت و قیمومت در کارها مالی فرزند میباشد و پس از فوت بابا این حق مامان میباشد که از فرزندش محافظت نماید و طریق پندار عامه مردم این میباشد که آنگاه فوت بابا بلندمرتبه میتواند حضانت را از مامان بگیرد چنانچه قانونا در‌صورتی‌که مامان نقص‌ اخلاقی و کم عقل نداشته باشد قیم یا این که کسی که دیگری پس از فوت بابا نمی تواند حضانت را از مامان بگیرد .

که در جدایی زوجین در حالتی که مامان حضانت بچه را بر عهده داشته باشد و تزویج نماید بابا میتواند از دادگاه درخواست سلب حضانت از مامان بکند که مقبول دادگاه هم خواهد بود چون وصلت مامان از موردها سلب حضانت مامان محسوب شود .

هم اکنون این پرسش مطرح می گردد که در شرایطی‌که بابا فوت گردیده باشد در طول حضانت مامان در صورتی‌که وی تزویج نماید جد پدری یا این که قیم وی می‌تواند از دادگاه تقاضای سلب حضانت از مامان بکند ؟

برای پاسخ به‌این پرسش ماده رسمی خاصی نداریم تا به آن استناد کنیم البته با اعتنا به ماده ۱۱۷۱ ضابطه مدنی : در شکل فوت یکی‌از ابوین حضانت نوپا با آن که زنده میباشد خواهد بود هر تعدادی متوفی بابا کودک بوده و برای وی قیم مشخص کرده‌باشد .

شیوه عرف دادگاه ها سلب حضانت از مامان در شکل شوهر کردن و تزویج مامان ، منوط به زنده بودن بابا میباشد و در شکل فوت وی ، مامان حق تقدم در حضانت فرزند دختر یا این که پسر را دارااست . فرقی نمی نماید که بابا در طول حیاتش ، حق خویش در سلب حضانت از مامان را با دقت به وصلت وی جاری ساختن کرده‌باشد یا این که نکرده باشد حضانت مامان بعداز فوت بابا رویکرد دادگاه میباشد .

در شرایطی که بابا تعالی قیم یا این که هر که دیگری به دادگاه پس از فوت بابا و تزویج مامان دادخواستی بدهد که حضانت از مامان بدلیل وصلت وی سلب گردد دادخواست رد شود ، مگر این که در ضمیمه دادخواستش برای اینگونه درخواستی دلایلی ارائه کرده‌باشد و بتواند آن دلایل را در دادگاه به ثابت برساند ، دلایلی مانند این که شوهر مامان صدمات روحی ، کم عقل و جسمی به فرزند وارد نموده است . در صورتی‌که اثبات خواهد شد تندرست جسمی و روحی فرزند در خطر میباشد و یا این که عدم صلاحیت مامان برای حضانت به جهت انحطات اخلاقی خودش اثبات گردد ، حضانت فرزند از مامان با قوانینی سلب گردد .
حضانت فرزند حق و در عین هم اکنون تکلیفی میباشد که ضابطه برای مراقبت و محافظت طفل به پدر و مادر ودیعه میباشد.
وظیفه نگهداری و محافظت فرزندان معاش مشترک بر عهده پدر و مادر میباشد، البته این قابلیت و امکان وجود دارااست که وی با توافق یکدیگر این وظیفه را به طور شخصی به عهده گرفته و ایفا دهند، حالا در صورتی‌که توافق وجود نداشت ضابطه حضانت فرزندان تا سن هفت سالگی را وظیفه مامان و بعد را به عهده بابا گذارده میباشد، ولی در‌این در بین تفاوتی در بین دختر و پسر وجود دارااست. بدین وصف که دختر پس از هفت سالگی تا 9 سالگی که سن بلوغ میباشد. به زمان 2 سال نزد بابا میماند و بعد از آن به تشخیص خویش بابا و یا این که مامان را جهت ادامه معاش گزینش می نماید، در امر پسر بعداز سن هفت سالگی تا سن 15 سالگی با بابا معاش کرده و بعد از آن به گزینش خویش ادامه معاش با بابا و یا این که مامان را تعیین می نماید. مطالب حقوقی روز

حضانت فرزند 


سلب حضانت فرزند از بابا یا این که مامان
حق حضانتی که به عهده پدر و مادر میباشد ممکن میباشد در موقعیت خاصی به تقاضای نزدیکان و قوم و قبیله نوباوه یا این که قیم وی، از پدر و مادر سلب گردد. در این باره ضابطه مقرر داشته میباشد: هرگاه در تاثیر عدم مواظبت و یا این که انحطاط اخلاقی بابا و مادری که کودک ذیل حضانت وی میباشد، صدق جسمی یا این که تربیت اخلاقی نوپا در معرض خطر باشد، دادگاه می تواند با تقاضای قوم و قبیله، قیم و یا این که مدیر حوزه قضائی، ترتیب مقتضی دیگری را برای حضانت فرزند اتخاذ کند. مواقعی که قادر است از مصادیق تغییر تحول حضانت باشد عبارتند از:
• اعتیاد ضرر و زیان‌آور به الکل، مواد مخدر، قمار؛
• اشتهار به خرابی اخلاقی و بی عفتی؛
• ابتلا به بیماری کم عقل به تشخیص پزشکی رسمی؛
• سوءاستفاده از کودک یا این که تحمیل وی به ورود به مشاغل ضداخلاقی مانند خرابی، بی عفتی، تکدی‌گری، قاچاق؛
• تکرار ضرب و جرح سوا حد متعارف

در صورتی مامان در دورانی که حضانت با اوست وصلت کند و یااینکه عدم صلاحیت اورا زوج ثابت کند مواقعی که فوق بیان شد میتواند از مصادیق تغییر‌و تحول حضانت باشد . هر کدام از بابا یا این که مامان که مدعا عدم صلاحیت طرف مقابل میباشد، قادر است دادخواست سلب حضانت را به استناد یک یا این که تعدادی آیتم از مورد ها بالا به دادگاه ارائه نماید. اما صرف داعیه کفایت نمیکند و می بایست دلایل مناسبی به دادگاه ارائه دهد. ممکن میباشد دادگاه موردها دیگری را نیز مشتمل بر عدم مواظبت یا این که انحطاط اخلاقی دارای حضانت بداند؛ مانند شغل وقت‌گیری که بازدارنده نگه‌داری لایق بچه باشد، یا این که سهل وآسان‌انگاری و بی‌توجهی مداوم به تندرست جسمانی یا این که تربیت اخلاقی نوپا که تشخیص آن با دادگاه میباشد .


حضانت فرزند پیش از جدایی


پیش از جدایی حضانت فرزند به عهده ی هر دوی پدر و مادر میباشد، ولی همان طور که پیش از اینً گفته شد، حضانت فرزندان چه دختر و چه پسر تا سن هفت سالگی با مامان و بعد از آن با بابا میباشد.

حضانت فرزند در جدایی توافقی
همانطور که از اسم این نوع جدایی معین میباشد کلیه مسائل میان زوجین درین نوع جدایی قابل رای زنی میباشد، حضانت فرزند پسر یا این که دختر تا سن هفت سالگی با مامان و آنگاه طبق ضابطه با بابا میباشد ولی این بازدارنده از این وجود ندارد که زوجین بر خلاف این را توافق نمایند و بطور نمونه حضانت فرزندان کلاً به بابا و یا این که مامان داده گردد.

بخشیدن مهریه در عوض حضانت فرزند


حضانت فرزند طبق ماده 1168 ضابطه مدنی هم حق میباشد و هم تکلیف ابوین . به این ترتیب در شرایطی‌که زوجه بخواهد در مقابل جابجایی حضانت از منطقه زوج مهرش را ببخشد در‌این فرض نظرها حقوقدانان متعدد میباشد البته در خط مش قضایی غالبا بخشیدن مهریه در ازای جدایی متبوع قرار می‌گیرد (جدایی خلعی ) و خیر حضانت و لیکن زوجین میتوانند نسبت بدین اصلی که بعداز جدایی حضانت با کدامیک از طرفین باشد با یکدیگر توافق کنند و در روش این گزینه تایید است.

مدارک مورد نیاز برای اخذ حضانت به وسیله نماینده قانونی
1) مدرک جدایی
2) اصل شناسنامه
3) اسکن کارت ملی
4) چنانچه جدایی از نوع جدایی توافقی باشد، ارائه ورژن ای از توافقات زوجین الزامی میباشد.
سکونت مشترک و رعایت میل جنسی همسر از اثاثیه حسن معاشرت میباشد و تضمین اجرای این تکلیف آن میباشد که در صورتی زن از جاری ساختن وظیفه حسن معاشرت سرباز زند ناشزه محسوب گردیده و حق نفقه وی ساقط شود در مقابل عدم رعایت ماده فوق از طرف مرد در صورتیکه که ادامه معاش را متعسر نماید می تواند مبنای درخواست جدایی از سوی زن قرار گیرد. اطلاعات کاملتر وبسایت مطالب حقوقی عمومی .

عدم تمکین و ناشزه بودن در رابطه ها دربین زوجین چیست؟


اسلام و ضابطه اسلامی، به مراد بهبود ارتباط ها در بین زن و مرد و پرهیز از ابهامات احتمالی، وظایف و حقوق و دستمزد طرفین وصلت، یعنی زن و مرد را انتخاب کرده است و شخصی که از این مقررات تخلف نماید را ناشزه می نامند. معنا تمکین شغل کردن به وظایف زناشویی میباشد که در مقابل آن نشوز جای‌دارد. اصطلاح “تمکین و نشوز” در واقع در امر زنان کاربرد دارااست.

تمکین چیست؟

معنا واژه تمکین در فرهنگ و تمدن فارسی معلوم، دستور بردن و به کسی دستور بردن میباشد و در فقه، تمکین یعنی اطاعت کلی زن از شوهر و برآوردن نیازهای زناشویی مرد و زن ناشزه یعنی زنی که بر عدم تمکین همسر مبادرت کند. دو کلمه تمکین و نشوز همواره در مقابل هم قرار می‌گیرند.

زن ناشزه چه کسی است؟

تمکین زن از شوهر به دو شکل میباشد: تمکین عام و تمکین خاص. طبق ماده ۱۱۰۵ ضابطه مدنی، تمکین عام بر اطاعت زن از شوهر در مورد ها سرازیر معاش تحت عنوان مدیریت خانواده دلالت دارااست و تمکین خاص در واقع به عبارتی تمکین جنسی شوهر میباشد. بنابر تعاریف بالا، عدم تمکین زن سبب ساز به حکم ناشزه بودن زن میشود.

وضعیت عدم تمکین زوجه و عدم ناشزه بودن زن

در موردها فوق ذکر کردیم که در صورتی زن سوای اذن شوهر منزل را رخنه‌ نمائید، حکم زن ناشزه برای او صادر میگردد. البته این مسأله آیتم استثنایی داراست و آن در‌صورتی‌که میباشد که جان زن در منزل شوهر در خطر باشد. طبق ماده ۱۱۱۵ ضابطه مدنی میتواند منزل را شکاف نماید و این زن، ناشزه محسوب نمیشود. با اعتنا به اینکه یکی‌از حالت تمکین این میباشد که زن در منزل مرد معاش نماید، به این ترتیب عدم تمکین در زمانه عقد مفهومی ندارد و تمکین نکردن زن از شوهر درین روزگار عامل رسمی بر ثابت ناشزه بودن زن وجود ندارد.

یکی‌از دیگر از موردها استثنای عدم تمکین زن از شوهر که دربرگیرنده مضمون‌ زن ناشزه نمیشود، این میباشد که زن برای عدم تمکین برهان موجهی ما

نند بیماری های مقاربتی داشته باشد.

از این موردها استثنا در ضابطه تحت عنوان مانع ها مشروع عدم تمکین خاطر می گردد.

جدایی زن ناشزه در ضوابط تمکین و نشوز

در صورتی‌که زن تمکین نکند، مرد می‌تواند از روش دادگاه مبادرت به ارائه اظهارنامه الزام به تمکین و الزام به تمکین زوجه کند. از فرصت به جریان پرت کردن دادخواست الزام به تمکین، و ثابت حکم عدم تمکین زن، نفقه وابستگی نمی گیرد.

آیا به زن ناشزه مهریه وابستگی می‌گیرد؟
درباره عدم تمکین و مهریه بایستی بگوییم مهریه زن در شکل عدم تمکین به او وابستگی میگیرد. همینطور مرد خلال مهریه، بایستی مبادرت به پرداخت اجرت المثل نیز کند.

در شکل ناشزه بودن زوجه، در حالتی‌که زن درخواست جدایی نماید و در حالت علاوه بر عقد خویش به حق جدایی اشاره کرده باشد، زن ناشزه

حق جدایی داراست.

اما از آنجاییکه مهریه عندالمطالبه میباشد، زن قادر است عدم تمکین مرد را به بعداز پرداخت مهریه موکول کند. این به‌این مضمون‌ میباشد که عدم تمکین زن و مهریه ربطی به هم ندارند و حتی‌د‌ر مبلغ مهریه تغییر تحول ساخت‌و‌ساز نمی‌شود.

بعداز ارائه دادخواست عدم تمکین زوجه، دادگاه دادخواست تمکین را پژوهش می کند. بعداز آن، دادگاه زن را موظف به اجرای حق تمکین می کند. در شکل وجود سختی ها مشروع، زن می‌تواند به دادخواست تمکین زوجه از سوی مرد گلایه نموده و درخواست تجدید لحاظ بدهد.

طبق ضابطه عدم تمکین، حکم زنی که تمکین نمی نماید از سوی دادگاه بایستی صادر گردد و مجازات عدم تمکین زن در واقع اعطای مقداری حقوق و دستمزد مشمول مورد ها تحت به مرد میباشد:

بنابر حکم عدم تمکین، نفقه به زن ناشزه وابستگی نمی گیرد.
دادگاه می‌تواند برای مرد اذن به همسری تصاحب کردن زن دوم را صادر کند.
مرد قادر است زن را جدایی دهد.

تفاوت کارشکنی و عدم تمکین

زن ناشزه الزاماً خائن وجود ندارد. این دستور در مقررات و مجازات مرتبط با این دو حکم هم به چشم می خورد. در شکل دسیسه زن به شوهر، شوهر قادر است زن را جدایی دهد و این دو برای مدام به یکدیگر نامحرم گردیده و قابلیت وصلت دوباره در میان آنان نیست. اصل پرداخت مهریه در شکل مکر زن به مرد ساقط نمی‌شود. ولی در اکثری از مورد ها مردان شرط عفو و بخشش مهریه از طرف زن را در ازای ثابت زنا، که به ۴ شاهد نیاز دارااست و سبب به آبروریزی زن می‌گردد، قرار میدهند.

یک کدام از مسائل سر و صدا برانگیزی که عموما بعداز مرگ موضوعیت پیدا می نماید و گاها سبب ساز ساخت‌و‌ساز استحکاک در میان اعضای خانواده می گردد، ارث و شیوه تقسیم آن فی مابین وراث میباشد. در پی به جزئیات بیشتر دراین مورد خوا‌هیم پرداخت.

ارث چیست ؟

جهت اطلاعات حقوقی بیشتر در رابطه با ارث به صفحه مقالات حقوقی مراجعه کنید.

کلاً ارث به معنای جابجایی قهری و بودجه متوفی به ورثه وی میباشد. در واقعیت ارث هر آن چیزی میباشد که قابل نقل و جابجایی باشد، چه حقوق و دستمزد دنیوی مانند وجوه عیب گیری و چه غیر دنیوی مانند حق قصاص.

چه اشخاصی در ضابطه وراث محسوب میگردند؟

در کل طبق آنچه که در ماده ۸۶۲ ضابطه مدنی به آن اشاره شد‌ه‌است «وراث هر فرد در رتبه ابتدا والدین، اولاد و اولاد اولاد می باشند. زوج و زوجه نیز جزو وراث طبقه اولیه بیان نشده‌اند، بلکه زوج و زوجه به تفصیل مواد ۹۱۳، ۹۲۷، ۹۳۸ و ۹۴۱ سوا طبقات سه گانه ارث، سهم خویش را از همدیگر میبرند.»

به علاوه، طبق ماده ۸۶۳ ضابطه مدنی وجود هر طبقه گذشته بازدارنده از ارث بردن طبقات دیگر می گردد؛ از جمله با وجود فرزند یا این که پدر و مادر که جزو طبقه اولیه ارث می‌باشند، طبقات دیگر مانند خواهر و اخوی و عمو و عمه و خاله و خان دایی ارث نمی‌مارک. براین اساس، با وجود زوجین و عدم وجود اولاد یا این که اولاد اولاد و پدر و مادر، اخوی و خواهر از متوفی ارث می برند و وجود زوج یا این که زوجه بازدارنده ارث بردن آنها نمی شود. به همین ادله زوجین در طبقات سه گانه ارث قرار نمی گیرند. این طبقات به ترتیب عبارت اند از:

 

وراث طبقه اولیه

 

-سکو یک : بابا ، مامان ، فرزندان

-رتبه دو : اولاد اولاد (نوه ‌های متوفی)

وراث طبقه دوم

جایگاه یک : اجداد ، خواهر ، اخوی

رتبه دو : فرزندان خواهر و اخوی و پدر‌ ها و مادرهای پدربزرگ‌ ها و مامان والا‌ ها

وراث طبقه سوم

رتبه اولیه : خالو ، خاله ، عمه و عمو

جایگاه دوم : اولاد آن‌ها

ارث

سهم هرکدام از وراث از ارث چه قدر میباشد؟

 

سهم الارث برای زن و شوهر

 

سهم الارث زوجه (زن) : ۱/۸ اگر که متوفی دارنده فرزند باشد – ۱/۴ در شرایطی که که متوفی فرزندی نداشته باشد

قابل ذکر میباشد به دست آوردن مهریه بوسیله زوجه، قبل از تقسیم اموال جاری ساختن میگیرد چون مهریه تحت عنوان آیین و بدهی متوفی اکانت گردیده و زوجه مستقل از سهم الارث، قادر است مهریه خویش را نیز طلب نماید.

سهم الارث زوج (مرد) : ۱/۴ در حالتی‌که که متوفی فرزند داشته باشد – ۱/۲ اگر که متوفی فرزند نداشته باشد

سهم الارث مامان : ۱/۶ در حالتی‌که متوفی فرزند یا این که خواهر و اخوی داشته باشد – ۱/۳ اگر که متوفی فرزند و اخوی و خواهر نداشته باشد

سهم الارث بابا : ۱/۶ چنانچه متوفی دارنده فرزند باشد

مقاله پیشنهادی: شاکی، متشاکی، بزه چشم و مدعا محرمانه

سهم الارث برای خواهر و اخوی

 

سهم الارث خواهر : ۱/۲ در حالتی که که متوفی یک خواهر داشته که از بابا یا این که هم بابا و هم مامان مشترک باشند – ۲/۳ چنانچه که متوفی بیش تر از یک خواهر داشته باشد

سهم الارث خواهر و اخوی (مشترک از یک مامان در‌حالتی که که متوفی اجداد مادری نداشته باشد) : ۱/۶ در‌صورتی‌که که یک اخوی یا این که خواهر وجود داشته باشد – ۱/۳ در صورتیکه تعداد اخوی و خواهران متوفی بیش تر از یک نفر باشند

سهم الارث برای فرزندان

در حالتی که متوفی والدین نداشته باشد ، سهم الارث برای دختر و پسر متوفی به تفصیل تحت میباشد :

در صورتیکه متوفی یک فرزند داشته باشد خواه پسر باشد خواه دختر، همگی ارث به او میرسد

در صورتی متوفی بیش تر از یک اولاد داشته البته همه پسر با همه دختر باشند، ارث در بین آن ها به طور معادل تقسیم می شود

در صورتی اولاد متفاوت بوده و برخی پسر و بعضا دختر باشند، پسر دو موازی دختر ارث میبرد

ارث

با اعتنا به اینکه در جدایی رجعی قابلیت و امکان مراجعه زوج وجود داراست، قانونگذار ارتباط زوجیت را در زمان این دوران جدا از هم ندانسته میباشد اما در جدایی بائن به محض وقوع جدایی و به تبع انحلال ارتباط زوجیت، ارتباط توارث نیز از در میان می‌رود و زوجین نمی‌توانند از یکدیگر ارث ببرند.

 

قابل ذکر میباشد درباره کیفیت و پروسه تقسیم ارث یا این که به عبارتی انحصار وراثت می تونید به مطلبی که پیشتر بدین مسئله پرداخته میباشد مراجعه‌نمایید:

 

انحصار وراثت و مقررات مربوط به آن

 

درپایان می قدرت ذکر کرد با اعتنا به التفات مقررات مرتبط با ارث در مملکت بایستگی دوراندیشی از این قانون ها برای کلیه عموم مایحتاج و ضروری میباشد و اشخاص خبره و دارای تخصص مثلا وکلای حقوقی دراین باره می‌توانند به اشخاص یاری شایانی عرضه نمایند.

 

آیا زن و شوهر بعد از جدایی از یکدیگر ارث می‌ برندد؟

 

طبق آنچه در ماده ۹۴۳ ضابطه مدنی آورده شده میباشد: «در صورتیکه شوهر زن خویش را به جدایی رجعی مطلقه نماید هر کدام از آنها که پیش از انقضاء توده بمیرد دیگری از وی ارث می برد لیکن چنانچه فوت یکی‌از آنان بعداز انقضاء توده بوده و یا این که جدایی بائن باشد از یکدیگر ارث نمی‌مارک.» به این ترتیب، در‌صورتی‌که مرد، همسرش را به جدایی رجعی مطلقه نماید و هرکدام از آن‌ ها پیش از اتمام مجال گردآوری فوت نماید، دیگری از وی ارث می برد و در‌صورتی‌که فوت بعداز نقطه پایان مجال توده باشد هیچ یک از دیگری ارث نمی‌موفقیت و ارتباط توارث منحل میگردد.

این اولین مطالب آزمایشی وبلاگ من می باشد و به زودی حذف خواهد شد.
امروز ارتباط و تبادل اطلاعات نقش بسیار مهمی در رشد و فرهنگ مردم یک کشور و جامعه را دارد و وبلاگ یکی از راه های سریع انتقال اطلاعات و ارتباط مردم یک جامعه با هم می باشد .
شما به راحتی می توانید مطالب مورد علاقه , کارهای روزمره , علم و فرهنگ را در وبلاگ خود انتشار دهید و با سایر دوستان خود به گفتگو و تبادل نظر بپردازید .
این دومین مطلب آزمایشی وبلاگ من هستش و به زودی این متن حذف خواهد شد .
وبلاگ چیست ؟
وبلاگ یا وب‌نوشت که به آن تارنوشت، تارنگار یا بلاگ و به زبان انگلیسی(Blog) هم می‌گویند، وبلاگ حاوی اطلاعاتی مانند: گزارش روزانه، اخبار، یادداشت‌های شخصی و یا مقالات علمی مورد نظر طراح آن است. وبلاگ ترکیبی از دو کلمۀ «web» و «log» به معنای ثبت وقایع روزانه است .مطالب وبلاگ بر مبنای زمانی که ثبت شده گروهبندی و به ترتیب از تازه‌ترین رخداد به قدیم ارائه می‌گردد. نویسندهٔ ویلاگ، وب‌نویس یا تارنویس نامیده می‌شود و ممکن است بیش از یک نفر باشد، وب‌نویس به گزارش مداوم رویدادها، خاطرات، و یا عقاید یک شخص یا یک سازمان می‌پردازد. واحد مطالب در وبلاگ،پست است، معمولاً در انتهای هر مطلب، برچسب تاریخ و زمان، نام نویسنده و پیوند ثابت به آن یادداشت ثبت می‌شود. فاصلهٔ زمانی بین مطالب وبلاگ لزوماً یکسان نیست و زمان نوشته ‌شدن هر مطلب به خواست نویسندهٔ وبلاگ بستگی دارد. مطالب نوشته شده در یک وبلاگ همانند محتویات یک وب‌گاه معمولی در دسترس کاربران قرار می‌گیرد. در بیشتر موارد وبلاگ ها دارای روشی برای دسترسی به بایگانی یادداشت‌ها هستند (مثلاً دسترسی به بایگانی بر حسب تاریخ یا موضوع). بعضی از وبلاگ ها امکان جستجو برای یک واژه یا عبارت خاص را در میان مطالب به کاربر می‌دهند.